بهترین زمان برای ورزش چه ساعتی است؟

۳۵ بازديد

بهترین زمان برای ورزش چه ساعتی است؟

 

ورزش یکی از مهم‌ترین عوامل حفظ سلامت جسمی و روحی انسان است. ورزش منظم می‌تواند به کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت، سرطان، چاقی، افسردگی و اضطراب کمک کند. همچنین، ورزش می‌تواند به بهبود عملکرد مغز، افزایش انرژی و بهبود خلق و خو کمک کند.

 

اما بهترین زمان برای ورزش چه ساعتی است؟ پاسخ به این سوال به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله:

 

 هدف شما از ورزش: اگر هدف شما از ورزش چربی سوزی است، ورزش در صبح‌ها یا عصرها می‌تواند گزینه مناسبی باشد. ورزش در صبح‌ها زمانی است که سطح هورمون کورتیزول در بدن بالا است. کورتیزول یک هورمون استرس است که می‌تواند به چربی سوزی کمک کند. ورزش در عصرها نیز می‌تواند به چربی سوزی کمک کند، زیرا در این زمان بدن مقدار زیادی گلوکز را ذخیره کرده است.

 نوع ورزش شما: اگر ورزش شما هوازی است، مانند دویدن، شنا یا دوچرخه سواری، ورزش در صبح‌ها یا عصرها می‌تواند گزینه مناسبی باشد. ورزش هوازی می‌تواند به افزایش انرژی و بهبود خلق و خو کمک کند. اگر ورزش شما مقاومتی است، مانند وزنه برداری یا ایروبیک، ورزش در ساعات بعد از ظهر یا شب می‌تواند گزینه مناسبی باشد. ورزش مقاومتی می‌تواند به افزایش قدرت و استقامت عضلات کمک کند.

 تقویم روزانه شما: اگر صبح‌ها شاغل هستید یا باید صبح زود از خواب بیدار شوید، ورزش در عصرها یا شب می‌تواند گزینه مناسبی باشد. اگر در ساعات بعد از ظهر یا شب مشغله دارید، ورزش در صبح‌ها می‌تواند گزینه مناسبی باشد.

 شرایط جسمی شما: اگر شرایط جسمی خاصی دارید، مانند بیماری قلبی یا دیابت، بهتر است قبل از شروع ورزش با پزشک خود مشورت کنید.

 

در مجموع، بهترین زمان برای ورزش زمانی است که شما احساس راحتی می‌کنید و می‌توانید به طور کامل از ورزش خود لذت ببرید. اگر نمی‌توانید تصمیم بگیرید که چه زمانی ورزش کنید، می‌توانید چند روز در ساعت‌های مختلف ورزش کنید و ببینید که در چه زمانی احساس بهتری دارید.

 

فواید ورزش در صبح‌ها

 

ورزش در صبح‌ها می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد، از جمله:

 

 افزایش انرژی: ورزش در صبح‌ها می‌تواند به افزایش سطح انرژی شما در طول روز کمک کند.

 بهبود خلق و خو: ورزش در صبح‌ها می‌تواند به بهبود خلق و خو و کاهش استرس کمک کند.

 افزایش تمرکز: ورزش در صبح‌ها می‌تواند به افزایش تمرکز و بهبود عملکرد شناختی کمک کند.

 کاهش خطر ابتلا به بیماری‌ها: ورزش در صبح‌ها می‌تواند به کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت، سرطان و سایر بیماری‌ها کمک کند.

 

فواید ورزش در عصرها

 

ورزش در عصرها نیز می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد، از جمله:

 

 کاهش استرس: ورزش در عصرها می‌تواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند.

 بهبود خواب: ورزش در عصرها می‌تواند به بهبود کیفیت خواب کمک کند.

 افزایش قدرت و استقامت: ورزش در عصرها می‌تواند به افزایش قدرت و استقامت عضلات کمک کند.

 

نتیجه‌گیری

 

بهترین زمان برای ورزش زمانی است که شما احساس راحتی می‌کنید و می‌توانید به طور کامل از ورزش خود لذت ببرید. اگر نمی‌توانید تصمیم بگیرید که چه زمانی ورزش کنید، می‌توانید چند روز در ساعت‌های مختلف ورزش کنید و ببینید که در چه زمانی احساس بهتری دارید.

 

http://genomicdata.hacettepe.edu.tr:3000/JaneHobbs5

https://pimrec.pnu.edu.ua/members/janehobbs5/activity/

http://iot.ttu.edu.tw/members/janehobbs5/

https://sen.edu.vn/members/jane-hobbs.15760/

https://forum.phanphoi.edu.vn/members/jane-hobbs.33558/

https://dhtn.edu.vn/members/jane-hobbs.60384/

https://aiti.edu.vn/members/jane-hobbs.98801/

 

علت خرابی بلبرینگ

۳۷ بازديد

علت خرابی بلبرینگ

این یک واقعیت است که بیرینگ ها به طور ناگهانی نمی شکنند. یک رویکرد ناظر و دقیق برای شناسایی علائم هشدار دهنده یک خرابی قریب الوقوع ، می تواند از خرابی ماشین آلات و خسارت های متعاقب جلوگیری کند. روغن های ضد گرد و غبار بر روی بیرینگ ها تا حدودی در مقابل خوردگی از آن ها محافظت می کنند. با این حال ، رطوبت نسبتا بالا و یا حتی تغییرات درجه حرارت قابل توجه در شب ، می تواند بیرینگ را در معرض رطوبت قرار دهد. استفاده معمولی از بیرینگ ها با موارد زیر همراه خواهد بود‌ :

  • لرزش جزیی
  • سر و صدا در حین کار
  • افزایش درجه حرارت در حین کار ( به مقدار کم )
  • مصرف برق
  • زوال روغن کاری به مرور زمان

افزایش ناگهانی سطح هر یک از این پارامترها نشانه قطعی از خرابی یا توقیف قریب الوقوع بیرینگ است. نادیده گرفتن هر یک از این خرابی ها می تواند منجر به مشکلات جدی شود. این موضوع حتی می تواند باعث خرابی تجهیزات اصلی شود و یا حتی منجر به آتش سوزی گردد. علت خرابی ها در سه دسته طبقه بندی می شود :

  • خرابی ناشی از عوامل محیطی : سهل انگاری در نصب ، شرایط کاری کثیف ، روانکاری نامناسب ، بارگیری بیش از حد ، لرزش ، سرعت بیش از حد ، گرمای بیش از حد ، آلودگی
  • خرابی ناشی از استفاده نادرست : انتخاب نادرست نوع بیرینگ و یا نصب نادرست
  • خرابی ناشی از کیفیت بلبرینگ : یفیت پایین اجزای تشکیل دهنده ، ساختار یا ترکیبی فولادی ، خرابی ناشی از طراحی و تولید قسمت های داخلی ، قفسه و یا کیفیت آب بند

در ادامه عوامل محیطی که 90% منجر به خرابی بیرینگ می گردند را برایتان مشخص کرده ایم! خرابی ناشی از عدم استفاده صحیح و کیفیت پایین به ندرت رخ می دهد. علاوه بر این ، بررسی و تجزیه و تحلیل آنها به ابزار دقیق تحقیق و کنترل کیفیت نیاز دارد.

  • خرابی ناشی از عوامل محیطی : سهل انگاری در نصب ، شرایط کاری کثیف ، روانکاری نامناسب ، بارگیری بیش از حد ، لرزش ، سرعت بیش از حد ، گرمای بیش از حد ، آلودگی
  • خرابی ناشی از استفاده نادرست : انتخاب نادرست نوع بیرینگ و یا نصب نادرست
  • خرابی ناشی از کیفیت بیرینگ ؛ کیفیت پایین اجزای تشکیل دهنده ، ساختار یا ترکیبی فولادی ، خرابی ناشی از طراحی و تولید قسمت های داخلی ، قفسه و یا کیفیت آب بند

در ادامه عوامل محیطی که 90% منجر به خرابی بیرینگ می گردند را برایتان مشخص کرده ایم! خرابی ناشی از عدم استفاده صحیح و کیفیت پایین به ندرت رخ می دهد. علاوه بر این ، بررسی و تجزیه و تحلیل آنها به ابزار دقیق تحقیق و کنترل کیفیت نیاز دارد.

علل محیطی و منشا خرابی بلبرینگ ها

خرابی بیرینگ ها به دلیل عوامل خارجی زیادی ممکن است رخ دهد که به طور کلی این علل را به چهار دسته می توان تقسیم کرد :

شرایط نصب

  • ابزارها و روش های نامناسب نصب
  • شرایط نصب کثیف
  • بارهای شوک دهنده در حین نصب
  • تولید نادرست قطعات
  • احاطه بیرینگ ها با شفت و نشیمنگاه نامناسب ، عدم هم راستایی و غیره

شرایط عملیاتی

  • بارگذاری بیش از حد
  • ارتعاشات زیاد
  • سرعت بیش از حد
  • انحراف شفت

شرایط محیطی

  • دمای محیط بیش از حد بالا یا بیش از حد پایین
  • قوس الکتریکی
  • آلودگی ناشی از آب ، خاک ، مواد شیمیایی ، تکه های پارچه و غیره

شرایط روانکاری

  • روانکاری نادرست
  • عرضه نامناسب روان کننده
  • بازه زمانی طولانی روانکاری مجدد

نمودار زیر کاربر را در شناسایی علل احتمالی خرابی راهنمایی کرده و به مدیریت بهتر این خرابی ها کمک شایانی می کند.

 

https://www.4shared.com/u/gLKbdqaQ/fosob25960.html

https://disqus.com/by/spinbt92438/about/

https://www.ted.com/profiles/45576691/about

https://artmight.com/user/profile/3184133

https://worldcosplay.net/member/1665673

https://p-tweets.com/spinbt92438

https://list.ly/list/9CD1-rwlbryngskf?make_list_mode=true

https://socialsocial.social/user/spinbt92438/

https://replit.com/@fosob25960

https://letterboxd.com/spinbt92438/

https://answerpail.com/index.php/user/spinbt92438

https://www.indiegogo.com/individuals/35935600

https://slides.com/spinbt92438

https://visual.ly/users/fosob25960/portfolio

مسجد نصیرالملک

۴۱ بازديد

مسجد نصیرالملک

این مسجد با داشتن شیشه‌های رنگی، کاشی‌کاری‌های صورتی و مقرنس‌کاری، نور و رنگ را به شکل خیره‌کننده‌ای بازتاب می‌دهد.

مسجد نصیرالملک، گنجینه‌ای از هنر و تاریخ در شیراز

شیراز، شهر گل و بلبل، شعر و ادب، تاریخ و فرهنگ، دارای آثار و بناهای باشکوه و ارزشمندی است که هر یک داستانی از گذشتۀ پرافتخار این سرزمین را روایت می‌کنند. یکی از این آثار، مسجد نصیرالملک است که در خیابان لطفعلی خان زند و در نزدیکی امامزاده شاه چراغ قرار دارد. این مسجد به دستور حسنعلی خان نصیرالملک، یکی از بزرگان سلسله قاجار، در سال ۱۲۹۳ ه‍.ق ساخته شد. معمار آن محمد حسن معمار بوده است. ساخت این بنای زیبا حدود ۱۲ سال به طول انجامید. زیربنای مسجد برابر با ۲۲۱۲ متر مربع و مساحت آن برابر با ۲۹۸۰ متر مربع است. در سال ۱۳۵۸ ه‍.ش، این مسجد به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.

مسجد نصیرالملک دارای صحن وسیع و دو شبستان است. صحن مسجد در سمت شمال قرار دارد و دور تا دور آن با کاشی هفت رنگ تزئین شده است. در وسط صحن، یک حوض به طول و عرض ۴/۵ _۱۶/۵ متر قرار دارد که آب آن بازتابگر نور خورشید است. در سمت جنوب صحن، یک ایوان بزرگ با قوس پنج پایه قرار دارد که به شبستان جنوبی منتهی می‌شود. این شبستان به سمت قبله است و در تابستان بادگیر است. در سمت شرق صحن، چپچه‌ای قرار دارد که به شبستان شرقی منتهی می‌شود. این شبستان در زمستان گرم و در تابستان سرد است. در سمت غرب صحن، یک ایوان کوچک با قوس پنج پایه قرار دارد که به شبستان غربی منتهی می‌شود. این شبستان در زمستان سرد و در تابستان گرم است.

اما آنچه مسجد نصیرالملک را از سایر مساجد متمایز می‌کند، استفاده از شیشه‌های رنگی در پنجره‌ها و آینه‌های برجسته در دیوارها است. این شیشه‌ها و آینه‌ها بازتابگر نور خورشید هستند و باعث می‌شوند که فضای مسجد به رنگین‌کمان تبدیل شود. این بازی نور و رنگ، جلوه و زیبایی بسیار خاصی به مسجد می‌بخشد و هر کس را که وارد آن می‌شود، مدهوش می‌کند. به همین دلیل، این مسجد به نام مسجد صورتی نیز شناخته می‌شود.

مسجد نصیرالملک علاوه بر داشتن طبیعت زیبایی، دارای آثار تاریخی و فرهنگی نیز است. یکی از این آثار، کتابخانۀ مسجد است که در سال ۱۳۷۰ ه‍.ش تاسیس شد. این کتابخانۀ دارای بیش از ۱۵۰۰ جلد کتاب در زمینه‌های مختلف است که بعضی از آن‌ها نفیس و قدیمی هستند. همچنین در این کتابخانۀ، نسخۀ خطّى قرآن کریمى که به خطّ حاجى على کاتب کاشى نگارش یافته است، نگهدارى مى‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود. علاوه بر این، در مسجد نصیرالملک، تابلوها و کتیبه‌هایی از شعر و ادب فارسی وجود دارند که بخشی از فرهنگ و هنر ایران را نشان می‌دهند.

مسجد نصیرالملک گنجینۀ‌ای است که باید با دقت و توجُّۀ بالا بازدیده شود. این مسجد با پذیرایی خوب مردم بومی و امکانات رفاهی مثل خانۀ عبادت، حمام، دستشویى، سرویس بهدیارى، فروشگاه کتاب و صنایع دستى، پذیرای گردشگران است. ساعات بازدید از مسجد نصیرالملک هر روز صبح از ساعت ۸ تا ۱۱:۳۰

بله، خوشحالم که بیشتر درباره مسجد نصیرالملک به شما توضیح دهم. این مسجد یکی از شاهکارهای هنر و معماری دوران قاجار است که با استفاده از شیشه‌های رنگی، کاشی‌کاری‌های صورتی و مقرنس‌کاری، فضای فراوانی از نور و رنگ را به وجود آورده است. این مسجد دارای صحن، دو شبستان، دو ایوان، کتابخانه و چندین اتاق است. هر بخش از مسجد دارای زیبایی و جذابیت خاص خود است. برخی از ویژگی‌های مسجد نصیرالملک عبارتند از:

  • شبستان شرقی: این شبستان در سمت شرق صحن قرار دارد و به سمت قبله است. این شبستان در زمستان گرم و در تابستان سرد است. این شبستان دارای پنجره‌های بزرگ شیشه‌ای است که بازتابگر نور خورشید هستند. در صبح‌های آفتابی، نور خورشید از پنجره‌ها عبور می‌کند و با شکستن روی شیشه‌های رنگی، رنگین‌کمان‌های زیبایی را در فضای مسجد ایجاد می‌کند. این بازی نور و رنگ، جلوه و زیبایی بسیار خاصی به مسجد می‌بخشد و هر کس را که وارد آن می‌شود، مدهوش می‌کند. به همین دلیل، این شبستان به عنوان گلخانۀ مسجد نصیرالملک شناخته می‌شود.
  • کاشی‌کاری صورتی: یکی از عوامل تمایز دهنده مسجد نصیرالملک، استفاده از کاشی‌کاری صورتی در تزئینات آن است. کاشی‌کاری صورتی با الگوهای گل سرخ، گل زنبق، گل لالۀ تبریزی و … در دیوار ها، سقف ها، قوس ها و ستون ها به کار رفته است. رنگ صورتی کاشی ها با تاثیر نور خورشید، فضای مسجد را پُر نور و زیبا کرده است. بعضی از کاشی های صورتی با کاربردی کردن طلا یک جلوۀ بی نظیر به خود گرفته اند.
  • مقرنس‌کاری: مقرنس چیدمان هندسى سطوح منحنى است کة با تکرار یک الگوى پیچیده به صورت یک سطح منحنى تولید مى‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود. در معمارى ایرانى، مقرنس به عنوان یکى از عناصر تزئینى مهم به کار مى‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏رود. مسجد نصیرالملک دارای مقرنس‌کاری‌های بسیار زیبا و پیچیده است که در قوس‌ها، سقف‌ها و ستون‌ها به چشم می‌خورند. مقرنس‌کاری‌های مسجد نصیرالملک با کاشی هفت رنگ و گچ تزئین شده‌اند و باعث افزایش زیبایی و جلوه معماری آن شده‌اند.

http://gg.gg/16tr7w

https://did.li/l1qrl

https://mub.me/go8

https://llk.dk/2p98kj

 

END

راهنمای خرید و استفاده از کفش های پاشنه بلند

۳۹ بازديد

راهنمای خرید و استفاده از کفش های پاشنه بلند

مقدمه

کفش های پاشنه بلند یکی از زیباترین و شیک ترین نوع کفش هستند که خانم ها می توانند استفاده کنند. این نوع کفش باعث می شود که قامت شما بهتر به نظر برسد، پا شما طولانی تر و لاغر تر نمایان شود، راه رفتن شما زیباتر و زنانه تر شود و اعتماد به نفس شما افزایش یابد. البته این نوع کفش نیز دارای چالش ها و معضلات خود است. برای مثال، استفاده زیاد از کفش های پاشنه بلند می تواند باعث درد و خستگی پا، آسیب به مچ پا، ستون فقرات و زانو، عفونت ناخن و غیره شود. همچنین، خرید و ست کردن کفش های پاشنه بلند نیز نکات و قواعد خود را دارد.

مزایا و معایب کفش های پاشنه بلند

کفش های پاشنه بلند دارای مزایا و معایب مختلفی هستند که در این قسمت به آن ها خواهیم پرداخت.

مزایای کفش های پاشنه بلند

برخی از مزایای کفش های پاش

ادامه مقاله:

مزایای کفش های پاشنه بلند

برخی از مزایای کفش های پاشنه بلند عبارتند از:

  • افزایش قد و اندام: کفش های پاشنه بلند باعث می شوند که قد شما چند سانتیمتر بیشتر به نظر برسد و اندام شما نیز لاغر تر و زیباتر نمایان شود. این کفش ها باعث می شوند که پاهای شما طولانی تر و راست تر به نظر برسند و باکس های شما نیز بالاتر و گرد تر به نظر برسند. این کفش ها باعث می شوند که راه رفتن شما زیباتر و زنانه تر شود و حالت خمیدگی و خستگی در پشت شما به وجود نیاید.
  • افزایش اعتماد به نفس: کفش های پاشنه بلند باعث می شوند که شما احساس خودبینی و خودپسندی بیشتری داشته باشید. این کفش ها باعث می شوند که شما در جمع های مختلف جلوه گر و جذاب تر باشید و توجه دیگران را به خود جلب کنید. این کفش ها باعث می شوند که شما در موقعیت های مختلف بتوانید به خود اطمینان داشته باشید و عملکرد بهتری داشته باشید.
  • افزایش زیبایی: کفش های پاشنه بلند باعث می شوند که ظاهر شما زیباتر و شکیل تر شود. این کفش ها باعث می شوند که لباس های شما بهتر ست شوند و حالت تکامل و تعادل در ظاهر شما به وجود آید. این کفش ها باعث می شوند که رنگ پوست و ناخن های شما درخشان تر و جذاب تر به نظر برسند. این کفش ها باعث می شوند که چهره و چشم های شما روشن تر و زنده تر به نظر برسند.

معایب کفش های پاشنه بلند

برخی از معایب کفش های پاشنه بلند عبارتند از:

  • احتمال آسیب به پا: کفش های پاشنه بلند می توانند باعث آسیب به پا، مچ پا، ستون فقرات، زانو، ران، لگن و غیره شوند. استفاده زیاد از این کفش ها می تواند باعث درد، التهاب، خستگی، فرو رفتگی، جویدگی، عفونت، قارچ، زخم، خارپاشنه، خارپاد، سوراخ پاد، سور

معایب کفش های پاشنه بلند

برخی از معایب کفش های پاشنه بلند عبارتند از:

  • احتمال آسیب به پا: کفش های پاشنه بلند می توانند باعث آسیب به پا، مچ پا، ستون فقرات، زانو، ران، لگن و غیره شوند. استفاده زیاد از این کفش ها می تواند باعث درد، التهاب، خستگی، فرو رفتگی، جویدگی، عفونت، قارچ، زخم، خارپاشنه، خارپاد، سوراخ پاد، سوراخ پا و غیره شود. برای جلوگیری از این مشکلات، باید از کفش های پاشنه بلند با استانداردهای مناسب و با کیفیت خوب استفاده کرد و زمان و مکان مناسب را برای پوشیدن آن ها انتخاب کرد.
  • احتمال سقوط و تصادف: کفش های پاشنه بلند می توانند باعث از دست رفتن تعادل و سقوط شما شوند. این کفش ها باعث می شوند که شما در حالت های نامساعد مانند رطوبت، یخبندان، لغزش، نابرابری زمین و غیره دچار سقوط و تصادف شوید. برای جلوگیری از این مشکلات، باید از کفش های پاشنه بلند با زیره های لغزشگیر و مناسب استفاده کرد و حالت و حرکت خود را در حین راه رفتن کنترل کرد.
  • احتمال خستگی و خجالت: کفش های پاشنه بلند می توانند باعث خستگی و خجالت شما شوند. این کفش ها باعث می شوند که شما در حالت های طولانی مانند رفت و آمد، خرید، مسافرت و غیره دچار خستگی و درد پا شوید. این کفش ها باعث می شوند که شما در حالت های نامطلوب مانند گیر کردن در چاله، گسستگی بند یا پارگی چرم و غیره دچار خجالت و ناراحتی شوید. برای جلوگیری از این مشکلات، باید از کفش های پاشنه بلند با سایز مناسب و تعمیرپذیر استفاده کرد و لوازم جانبی مانند چسب چرم یا چکمه چرم دست دستور داشته باشید.

نکاتی درباره انتخاب کفش های پاشنه بلند

برای خرید کفش های پاشنه بلند مناسب، باید به نکات مختلفی توجه کرد. برخی از این نکات عبارتند از:

 

خرید لگو فرندز

۴۰ بازديد

لگو فرندز

بازی لگو فرندزیکی از محبوب ترین بازی های هوشمند در بین کودکان است. ست های اسباب بازی لگو سری فرندزبسیار متنوع هستند و این یکی از پرفروش ترین نمونه های ست های لگو می باشد. بسیاری از کودکان، به خصوص دختران، دوست دارند اوقات فراغت خود را با لگو فرندز بگذرانند. برای تهیه و خرید لگو فرندز می توانید با مراجعه به سایت بارلی توی و خرید آسان، قیمت لگو فرندز دخترانه را بررسی کنید. علاوه بر این، فروشگاه اینترنتی بارلی توی به مشتریان پیشنهاد می کند که به غیر از لگوی فرندز دخترانه، لگو دیگری را نیز خریداری کنند.

خرید لگو فرندز

اگر به فکر خرید لگو فرندز دخترانه برای هدیه دادن به فرزندان خود هستید، می توانید محصولی مناسب از محصولات بارلی تویی در دسته لگو فرندز که 'دختران با توجه به سن' می باشد را انتخاب و خریداری کنید. سلیقه شخصی فرزندان شما در خرید لگو فرندز به تعداد قطعات هر نوع لگو فرندز توجه کنید، زیرا قطعات لگو بسیار زیاد است، ساخت لگو پیچیده است. در فروشگاه اینترنتی اسباب بازی بارلی می توانید انواع لگو فرندز را با کیفیت و تضمینی خریداری کنید.

قیمت لگو فرندز

قیمت لگو فرندزبه عوامل مختلفی بستگی دارد. اولین و مهمترین چیزی که بر قیمت لگو فرندز تاثیر می گذارد، کیفیت لگو فرندز است. زیرا کیفیت بازی های لگو فرندزبسیار مهم است. یکی دیگر از عواملی که می تواند روی قیمت لگو فرندز تاثیر بسزایی داشته باشد، تعداد قطعات تشکیل دهنده لگو فرندز است. هرچه تعداد قطعات لگو بیشتر باشد، هنگام چیدن قطعات لگو، طرح نهایی بزرگتر خواهد بود. لگو با قطعات بیشتر، لگو برای کودکان 6 سال به بالا مناسب است.

برای خرید لگو فرندز بهتر است از یک گروه ثابت و مطمئن خرید کنید تا هنگام خرید لگو از خرید خود مطمئن شوید. بارلی تویز با ارائه اولین مجموعه لگو فرندزامکان خرید آنلاین لگو فرندز را برای تمامی والدین در ایران فراهم کرده است. شما می توانید تمام لگو فرندز موجود در این مجموعه را برای کودکان خود با ضمانت محصول تهیه کنید.

لگو فرندز با قطعات دخترانه

سری لگو فرندزیکی از پرطرفدارترین مجموعه های لگو می باشد و در مجموعه های متنوعی عرضه می شود. مزارع، بیمارستان ها، آپارتمان ها، هتل ها و مدل های دیگر در بین دختران بسیار محبوب هستند. هر مجموعه اسباب بازی لگو فرندزکودکان را در حین بازی با مسائل مختلفی آشنا می کند. به عنوان مثال، با خرید یک اسباب بازی مدل مزرعه لگو فرندز، کودکان در مورد حیوانات مزرعه، نحوه کاشت گیاهان، نحوه مراقبت از محصولات و سایر موضوعات مربوط به مزرعه یاد می گیرند.

لگو فرندز ارزان

اگر به دلایلی نمی توانید لگوهای گران قیمت را از برندهای معروف بخرید، می توانید محصولات ارزان لگو فرندزرا پیدا کنید. این لگو فرندز بیشتر ساخت برندهای چینی هستند و کیفیت قابل قبولی دارند. حتما می دانید که کیفیت این لگوها به اندازه لگوهای تولید شده توسط شرکت لگو نیست، اما در هر صورت فرزندان شما می توانند از بازی با آنها لذت ببرند.

 

طرح بندی صفحه اصلی وب سایت برای راحتی کاربران

۳۸ بازديد

ناوبری یکی از عناصر مهم یک وب سایت است که بر روی رابط کاربری و تجربه کاربری تأثیر می‌گذارد. ناوبری به کاربران کمک می‌کند تا به راحتی و سرعت بالا در وب سایت حرکت کنند و به محتوای مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند. ناوبری خوب باید ساده، منطقی، قابل فهم و قابل تغییر باشد. در این مقاله به شما نشان می‌دهیم که چگونه می‌توانید یک ناوبری عالی برای وب سایت خود طراحی کنید.

طرح بندی صفحه اصلی وب سایت برای راحتی کاربران

صفحه اصلی وب سایت اولین صفحه‌ای است که کاربران با آن روبرو می‌شوند و باید به آن‌ها چشم‌انداز کلی از هدف، خدمات و محتوای وب سایت را ارائه دهد. صفحه اصلی باید دارای عناصر زیر باشد:

  • یک لوگو یا نام تجاری قابل تشخیص در بالای صفحه
  • یک منو یا ناوبر در بالای صفحه یا در سمت راست چپ صفحه
  • یک عنوان گیرا یا شعار در مرکز صفحه
  • چندین تصویر، ویدئو، نماد یا آیکون برای نشان دادن وجود، ارزش و مزایای وب سایت
  • چندین دکمه، لینک، فرم یا پنجره پاپ آپ برای تشویق کاربران به اقدامات مورد نظر
  • چندین بخش، زیرعنوان، پاراگراف، لیست یا جدول برای ارائه اطلاعات بیشتر درباره وب سایت
  • چندین شاخص، نظر، تأیید، تصدیق یا نماد اعتماد برای افزایش اعتبار وب سایت
  • چندین لینک به صفحات فرعی، صفحات محتوا، شبکه‌های اجتماعی، خبرنامه‌ها یا وبلاگ‌های مرتبط
  • چندین اطلاعات تماس، آدرس، نقشه، فرم تماس یا پشتیبانی آنلاین در پایین صفحه

استفاده از منوهای منوسط و زیرمنوسط برای سازماندهی بهتر محتوا

منو ها راه حل رایج برای نشان دادن ناوبر در صفحات وب هستند. منو ها به کاربران کمک می کنند تا به راحتی بین صفحات مختلف وب سایت جابجا شوند و به محتوای مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند. منو ها باید دارای ویژگی های زیر باشند:

  • منو ها باید در مکان قابل مشاهده و دسترس باشند، معمولا در بالای صفحه یا در سمت راست چپ صفحه
  • منو ها باید شامل تعداد محدودی از گزینه ها باشند، معمولا حداکثر ? گزینه
  • منو ها باید شامل کلمات کلیدی، عبارات مختصر و مفهومی باشند که به خوبی نشان دهنده محتوای صفحات باشند
  • منو ها باید شامل گزینه های اصلی و زیرگزینه ها باشند، اگر لازم باشد. زیرگزینه ها باید در زیر گزینه های اصلی نمایش داده شوند، وقتی کاربر روی آن‌ها کلیک یا روی آن‌ها حرکت کند
  • منو ها باید شامل گزینه های فعال و غیرفعال باشند، برای نشان دادن صفحه فعلی یا صفحات قابل دسترس. گزینه های فعال باید با رنگ، اندازه، فونت یا حالت متفاوت از گزینه های غیرفعال نمایش داده شوند
  • منو ها باید شامل گزینه های پاسخگو باشند، برای تطبیق با ابعاد و دستگاه های مختلف. منو ها باید قابل تغییر اندازه، جابجایی، تغییر شکل یا تبدیل به منو هامبورگر باشند

 

https://www.tripadvisor.com/Profile/websolutiw

https://www.4shared.com/u/AiLkezP6/febosed275.html

https://disqus.com/by/websoluti04092/about/

https://www.ted.com/profiles/44473056/about

https://oyunundibi.com/user/websoluti04092

https://worldcosplay.net/member/1197581

https://p-tweets.com/websoluti04092

https://list.ly/list/8g52-trhy-syt?make_list_mode=true

https://socialsocial.social/user/websoluti04092/

https://replit.com/@febosed275

https://artmight.com/user/profile/2067343

https://letterboxd.com/websoluti04092/

https://www.indiegogo.com/individuals/34529290

https://slides.com/websoluti04092

https://macro.market/company/-882

 

 

کارت ویزیت آرایشگاه زنانه

۳۴ بازديد

کارت ویزیت آرایشگاه زنانه در سایز 6*9



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

کارت ویزیت آرایشگاه زنانه

three free and cute kids stories

۴۱ بازديد

three free and cute kids stories

 

 

 

 

Thumbelina fairy tale story for kids

 

 

z2_4cto.jpg

 

Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!

Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.

The witch, gave her a grain of barely and said:

go home and plant this.

so the woman did so.

The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.

The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina

Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!

The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.

One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!

Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.

So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.

I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.

Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.

 

 

So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.

Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:

Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?

Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.

But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!

Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.

So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.

Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.

One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.

Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.

Yes! thank you!

So what is your story tiny girl?

Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.

Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.

So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.

One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:

I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.

So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:

I will marry you! I want you to come with me and visit my house!

Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.

What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!

Thumbelina was shocked.

How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!

 

 

So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.

I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!

But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!

months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!

OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!

Thumbelina knew that there is no way out of this!

OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.

As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:

Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!

Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!

When they reached the land of flowers, The swallow landed Thumbelina on a beautiful rose petal and said:

This is the kingdom of flowers! And This is their king!

He was a handsome young king with a pair of wings who was surrounded by lovely flowers. The king immediately fell in love with Thumbelina!

 

 

 

Puss in Boots story for kids

 

 

 

Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.

Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!

The cat, who was listening stated to talk:

OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!

The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:

It doesn’t seem impossible that this cat could help me!

So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!

looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.

Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!

OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.

Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.

After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.

In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.

Puss in Boots said to his master:

Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.

The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:

Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!

At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.

While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:

Thieves! Thieves! He moaned!

This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.

The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!

The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:

OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!

Moments later, The king asked the countrymen:

Who owns this meadow that you are mowing, people?!

To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!

You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!

They started moving again. The Puss who was still walking in front of them, met with some reapers, and said to them:

Good people, you who are reaping, you have to tell the king that all this corn belongs to the Marquis of Carabas, I’ll order those soldiers to kill you.

The king, who passed by a moment after, wished to know to whom all that corn, asked the reapers:

Who does own this corns?

To my Lord Marquis of Carabas, replied the reapers.

Then the king said:

Let us now head to your castle.

 

 

See more: free kids stories

 

 

Dinokids at the stadium story for kids

 

 

 

That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!

Dinosol said:
So I will wear my beautiful s*******t and colorful wig.

I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.

Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?

DimDim said:
Yes! My seat number is 879!

My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?

Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!

Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!

No! Why joke?!

Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!

Yes! I have bought a VIP ticket!

Dim Dim said with regret:
Good for you!

But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!

Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!

Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!

Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!

Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!

Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!

Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!

DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
 

 

 

Source: moonzia.com

2 free & cute stories for kids

۳۵ بازديد

2 free & cute stories for kids

 

 

 

The Little Mermaid story for kids

 

z1_kld.jpg

 

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

 

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The tricky witch who knew this, hid little mermaid’s voice in a seashell and hung it to her neck. Then transformed herself into a beautiful young woman! Then she started singing on the seashore. when the prince heard that magical voice, he was convinced that the tricky witch is her rescuer. so he decided to marry her!

But our little mermaid had many good friends! seals and fish! they decided to uncover witch’s evil plan! They attacked the witch and managed to break the chain of the neckless! Now it was the time! Our little mermaid got her voice back! She now could tell the prince who she truly was!

But on that moment, the sun set and the third day finished! Little mermaid’s legs turned into a tail and the witch grab her and took her into the deep water of the ocean!

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

But my dear friends, prince and little mermaid couldn’t be together anymore! Because little mermaid hadn’t legs anymore! She was really upset!

When her father, the mighty king of the ocean, saw his daughter in that situation, he knew just what he had to do. he moved his magic wand and gave her little daughter two legs!

Soon there was a big wedding on the royal ship! Our little mermaid said goodbye to her family and friends and left the ocean. Her and the prince lived happily ever after.

 

Read more: 100 free stories for kids

 

 

The Town Musicians of Bremen story for kids

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

As soon as the four musicians finished eating, they turned off the light, and each found a sleeping place according to his nature and fell to sleep. The donkey laid himself down upon some straw in the yard, the dog behind the door, the cat upon the hearth near the warm ashes, and the rooster perched himself upon a beam of the roof; and being tired from their long walk, they soon went to sleep.

A little after midnight, the robbers saw from afar that the light was no longer burning in their house. Appearing quiet, the boss said:

We ought not to have let ourselves be frightened out of our wits. You! Go and examine the house.

The man finding all was still, went into the kitchen to light a candle, and taking the glistening fiery eyes of the cat for burning coals, he held the candle to them to light it. The cat did not understand what he meant to do, however, and flew in his face, spitting and scratching.

 

 

طراحی بسته بندی مواد غذایی

۳۶ بازديد

طراحی بسته بندی مواد غذایی

 

طراحی بسته بندی مواد غذایی و  چاپ و بسته بندی گاهی اوقات می تواند بسیار ترسناک به نظر برسد، حتی اگر یک طراح گرافیک حرفه ای باشید. این یک چیز است که بخواهید پیام برند خود را به طور موثر منتقل کنید، این یک بازی توپ دیگر است که سعی می کنید مطمئن شوید که الزامات برچسب را با آژانس استانداردهای غذایی محلی خود رعایت می کنید. اما با هر چیز دلهره آور، زمانی که بدانید چگونه آن را انجام دهید چندان ترسناک نیست.

 

 

از زمان همه‌گیری، عادات خرید مصرف‌کنندگان با تغییر تمرکز از سوپرمارکت‌ها به حمایت از مراکز غذایی محلی و مارک‌های مستقل کوچک تغییر کرده است. در حالی که بسیاری از ما برای اولین بار پخت خمیر ترش را امتحان می‌کردیم، بسیاری دیگر از قرنطینه(های) استفاده کردند تا با راه‌اندازی مارک‌های غذایی خود مانند نانوایی‌های باتر و کراست، عشق خود به پخت و پز و پخت را به سطح بالاتری برسانند. اگر جزو آن دسته هستید و به دنبال کسب درآمد از علایق آشپزی خود هستید، پس این مقاله برای شما مناسب است!

z1_f22g.jpg

 

    سه سوال که قبل از شروع فرآیند طراحی باید از خود بپرسید

 

چه در حال راه‌اندازی یک محصول غذایی جدید باشید و به یک طراح توضیح دهید یا خودتان محصول را طراحی کنید، اولین گام در این فرآیند، از بین بردن پیام‌های برندتان است. در زیر سه سوال وجود دارد که باید در حین ترسیم استراتژی برند خود قبل از ورود به فرآیند طراحی از خود بپرسید.

 

 

    1. محصول چیست؟

 

نوع محصولی که بسته بندی مواد غذایی را برای آن ایجاد می کنید، در نهایت نوع طراحی شما را تعیین می کند. به عنوان مثال، اگر شکلات‌های دسته‌ای کوچک را با برچسب قیمت ممتاز مارک‌گذاری می‌کنید، این موضوع بر نوع فونت‌ها، سبک‌های تصویر و گزینه‌های بسته‌بندی در مقایسه با تولید در مقیاس بزرگ یک ماده غذایی با قیمت ارزان‌تر تأثیر می‌گذارد.

 

 

    2. چه کسی محصول شما را می خرد؟

 

مهم است که در ذهنیت مخاطبان هدف خود کاوش کنید. محصول مورد نظر چه کسانی است و چگونه هستند؟ این کمک می کند تا تصویری از مشتری ایده آل خود بسازید تا بتوانید نحوه صحبت کردن با آنها را بهتر درک کنید.

 

به عنوان مثال، اگر زنان هزاره‌ای را هدف قرار می‌دهید که درآمد بالایی دارند، درباره انواع برندهایی که مخاطبان هدف شما می‌خرند، چقدر برای محصولات مشابه هزینه می‌کنند و به چه سبک بسته‌بندی مواد غذایی جذب می‌شوند، تحقیق کنید. این یک تابلوی خلق و خوی از سایر مارک های مواد غذایی ایجاد می کند که شما را تشویق می کند تا در طیف محصول ایده آل مخاطبان خود ایجاد کنید.

 

 

    3. برند و محصول خود را چگونه توصیف می کنید؟

 

یکی دیگر از تمرینات عالی هنگام ترسیم چشم انداز خود برای برند و محصول خود این است که به برند خود به عنوان یک شخصیت فکر کنید. از چه کلماتی برای توصیف برند خود استفاده می کنید، و از آنجا می توانید به این فکر کنید که چگونه از نظر بصری کار می کند. آیا برند شما مانند شیر جو دوسر Minor Figures سرگرم‌کننده و گیاه‌خوار است؟ شما می توانید از این نکات شخصیتی برای ترجمه انواع حروف و سبک های تصویری که ممکن است استفاده کنید استفاده کنید.